کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فصاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فصاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] fassād رگزن.
-
واژههای همآوا
-
فساد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: فَساد] fa(e)sād ۱. تباه شدن.۲. تباهی.۳. پوسیدگی.۴. فتنه؛ آشوب.۵. ظلم.۶. [قدیمی] لهوولعب.
-
جستوجو در متن
-
رگ شناس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) (طب قدیم) ragšenās ۱. رگزن؛ فصاد.۲. کسی که رگهای بدن را میشناسد.
-
رگ زن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) ragzan کسی که پیشهاش رگ زدن است؛ کسی که دیگری را رگ میزند و از بدن او خون کم میکند؛ فصاد؛ رگشناس: ◻︎ درشتی و نرمی به همدر بِه است / چو رگزن که جراح و مرهمنه است (سعدی۱: ۴۵).