کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فریادرسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فریادرسی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] faryādre(a)si دادرسی؛ یاری؛ دستگیری.
-
جستوجو در متن
-
اغاثه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اغاثَة] ‹اغاثت› [قدیمی] 'eqāse به فریاد کسی رسیدن؛ فریادرسی.
-
مستغیث
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mostaqis کسی که طلب یاری و فریادرسی کند؛ استغاثهکننده.
-
غیاث
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] qiyās ۱. فریادرسی.۲. (اسم، صفت) فریادرس.۳. (اسم، صفت) از نامهای خدایتعالی.
-
مدد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] madad ۱. یاری؛ کمک؛ فریادرسی.۲. (اسم) [قدیمی] یار و یاور؛ فریادرس.〈 مدد کردن: (مصدر متعدی، مصدر لازم) یاری کردن؛ کمک کردن.