کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فروشدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فروشدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] forušodan ۱. فرورفتن.۲. پایین رفتن؛ به پایین رفتن.۳. غروب کردن.۴. ناپدید شدن.
-
جستوجو در متن
-
غیبوبت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: غَیبوبَة] [قدیمی] qeybubat ۱. ناپدید شدن؛ نهان شدن.۲. فروشدن آفتاب؛ غروب.
-
فرورفتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) foruraftan ۱. فروشدن؛ پایین رفتن.۲. درون چیزی رفتن.
-
مغرب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] maqreb جای فروشدن آفتاب؛ مکان غروب کردن آفتاب؛ باختر.
-
انغماس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'enqemās ۱. فروشدن در آب؛ زیر آب رفتن.۲. (تصوف) فرورفتن در مادیات و تعلقات جسمانی که انسان را از توجه به عالم قدس باز دارد.
-
غیض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: غَیض] [قدیمی] qeyz ۱. کم شدن و فرونشستن آب؛ فروشدن آب به زمین.۲. (صفت) قلیل؛ اندک.〈 غیضی از فیضی: (حاصل مصدر) [قدیمی، مجاز] اندکی از بسیاری.