کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرود 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
حال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: حالّ] [قدیمی] hāl[l] حلولکننده؛ جایگیرنده؛ فرودآینده.
-
مورد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مَورد، جمع: موارد] mo[w]red ۱. موضوع.۲. مسئله.۳. [قدیمی] محل ورود؛ جای فرود آمدن.۴. [قدیمی] آبشخور.
-
رهو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] rahu ۱. طریقه؛ قاعده؛ روش.۲. پی و نشان.۳. در روایات، کوهی در سرندیب که آدم از بهشت بر آن کوه فرود آمد: ◻︎ به کوه رهو برگرفتند راه / چه کوهی بلندیش بر چرخ و ماه (اسدی: لغتنامه: رهو).