کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرود آمدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
انحدار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'enhedār ۱. پایین آمدن؛ فرود آمدن؛ به نشیب فرود آمدن؛ فرودآمدگی.۲. دفع شدن.
-
تنزل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tanazzol نزول کردن؛ فرود آمدن؛ پایین آمدن.
-
حط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: حطّ] [قدیمی] hat[t] ۱. فرود آمدن.۲. فرود آوردن.۳. پایین آمدن بهای چیزی.
-
فرودگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) forudgāh ۱. جای فرود آمدن؛ محل پایین آمدن.۲. میدان وسیع دارای باند آشیانه، و دستگاههای دیگر برای فرود آمدن یا پرواز کردن هواپیما.
-
محط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: محطّ] [قدیمی] mahat[t] جای فرود آمدن.〈 محط رحال: [قدیمی] بارانداز قافله؛ محل فرود آمدن بارها.
-
هبوط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] hobut فرود آمدن.
-
انقضاض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'enqezāz ۱. افتادن.۲. افتادن و فرود آمدن بنا.۳. فرود آمدن چیزی بر چیزی.۴. رفتن ستاره؛ فرو شدن ستاره.
-
مهبط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مهابط] [قدیمی] mahbet محل هبوط؛ جای فرود آمدن.
-
فروکش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) forukaeš = 〈 فروکش کردن〈 فروکش کردن: (مصدر لازم) [مجاز]۱. فرود آمدن؛ پایین آمدن.۲. به پایین کشیدن.۳. [قدیمی] عنان کشیدن و در جایی فرود آمدن.۴. فروریختن چاه، قنات، و مانند آن.
-
نزال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] nezāl فرود آمدن در میدان نبرد برای جنگ کردن.
-
انحطاط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'enhetāt ۱. فرود آمدن.۲. پست شدن؛ به پستی گراییدن.
-
تسفل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tasaffol ۱. فرود آمدن؛ به نشیب درآمدن.۲. پست شدن.
-
منزل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: منازل] manzel ۱. جای فرود آمدن.۲. خانه؛ سرای.
-
تعریس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] ta'ris فرود آمدن کاروان در محلی که پس از اندکی استراحت حرکت کنند.
-
مواردت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: موارَدة] [قدیمی] movāredat ۱. با هم به یک آبشخور وارد شدن.۲. باهم در یکجا فرود آمدن.