کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرودآمده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
منزل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] monzal فرودآمده؛ فروفرستادهشده.
-
ساقط
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: سُقّاط و سِقاط] sāqet ۱. افتاده؛ فرودآمده؛ از بالا به پایین افتاده.۲. فرومایه؛ ناکس؛ لئیم.
-
واقع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] vāqe' ۱. قرارگرفته؛ پابرجا؛ برقرار.۲. (اسم) حقیقت امر.۳. [قدیمی] فرودآینده از هوا.۴. [قدیمی] فرودآمده.
-
ژاله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سنسکریت] žāle ۱. قطرهای که روی برگ گل یا گیاه قرار میگیرد؛ شبنم: ◻︎ ژاله بر لاله فرودآمده هنگام سحر / راست چون عارض گلبوی عرقکردۀ یار (سعدی۲: ۶۴۶)، ◻︎ ژاله بر گل فتاد چون عرقی / که به رخسار یار من باشد (بهرامی: شاعران بیدیوان: ۴۰۵).۲. [قد...