کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] farv جامهای که از پوست برخی جانوران مانند روباه و سمور میدوختند؛ پوستین.
-
فرو
فرهنگ فارسی عمید
(پیشوند) foru ۱. پایین، زیر، درون (در ترکیب با کلمۀ دیگر): فروافتادن، فروخوردن.۲. (اسم، صفت) [قدیمی] پایین.۳. (صفت) [قدیمی] حقیر؛ پست؛ کوچک.
-
جستوجو در متن
-
درسپوختن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹درسپوزیدن› [قدیمی] dares(o)puxtan چیزی را به زور و فشار در چیز دیگر فرو کردن؛ سپوختن؛ فرو کردن.
-
غوط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] qut ۱. درآمدن در چیزی؛ داخل شدن.۲. فروشدن.۳. فرورفتن در آب.
-
غوطه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: غوطَة] qute فرو رفتن در آب.
-
مقعر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: مقعَّر، مقابلِ محدَّب] (فیزیک) moqa''ar فرورفته؛ گود؛ دارای عمق.
-
غوطه ور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] qutevar فرورفته در آب؛ آنکه یا آنچه در آب فرورفته است.〈 غوطهور شدن: (مصدر لازم) در آب فرورفتن؛ سر به آب فروبردن.
-
نفاذ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] nafāz ۱. جاری بودن امر و حکم.۲. [قدیمی] فرو رفتن و گذشتن چیزی از چیز دیگر، مثل فرو رفتن تیر در هدف و گذشتن از آن.
-
غورگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [قدیمی] qo[w]rgāh جای غور؛ محل غور؛ جای فرورفتن.
-
منغمر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] monqamer چیزی که در آب فرو رود؛ غوطهور.
-
هفت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] hoft مقداری از آب یا آشامیدنی دیگر که به یکبار فرودهند؛ جرعه.
-
گرداب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹گردابه› gerdāb جایی در دریا که آب دور خود میچرخد و فرو میرود؛ آبگرد.
-
گریه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) gerye فروریختن اشک از چشم از شدت اندوه و تٲثر.
-
لجن زار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) lajanzār زمین پرگلولای که پا در آن فرو برود.