کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فره ایزدی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
فره وش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] farahvaš = فروهر
-
جستوجو در متن
-
خره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: xvarreh] ‹خوره› [قدیمی] xorre = فَرّه: ◻︎ خُره از رویشان افزونتر آمد / تو گویی کآفتاب آنجا برآمد (زراتشتبهرام: لغتنامه: خره).〈 خرۀ کیانی: [قدیمی] = فَرّه 〈 فرۀ ایزدی
-
پالوده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) pālude ۱. صافشده.۲. پاکیزهشده؛ پاکشده از آلودگی: ◻︎ چُون آن شاه پالوده گشت از بدی / بتابید از او فرّۀ ایزدی (فردوسی: ۱/۳۶).۳. (اسم) ‹فالوده› شربتی که با برف یا یخ و رشتۀ نشاسته یا سیب رندهشده درست میکنند: ◻︎ ملک نقل دهانآلوده میخو...