کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرهی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] farrahi ۱. دارای فره بودن.۲. فروشکوه؛ شوکت و جلال: ◻︎ به مردی و دانایی و فرّهی / بزرگی و آیین شاهنشهی (فردوسی: ۷/۲۳۵).
-
جستوجو در متن
-
ارج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: arĵ] ‹ارز› 'arj ۱. ارزش؛ بها: ◻︎ کسی را که فام است و دستش تهیست / به هرجای بیارج و بیفرهیست (فردوسی: ۶/۵۴۰).۲. احترام؛ قدر.