کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرفرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
فرفره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹فرفرو، فرفروک› ferfere نوعی اسباببازی کاغذی سبک و پرهدار که بر اثر جریان باد دور خود میچرخد؛ بادفر: ◻︎ با بیقرار دهر مجوی ای پسر قرار / عمرت مده به باد به افسون و فرفره (ناصرخسرو۱: ۴۳۰).
-
جستوجو در متن
-
مازالاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] māzālāq فرفره.
-
فرفروک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] farfaruk = فرفره
-
پرپره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) perpere = فرفره
-
بادفر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بادفره، بادپر، بادپره› [قدیمی] bādfar ۱. فرفره.۲. بادبزن.۳. آنچه با وزش باد دور خود میچرخد.
-
یرمع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] yarma' ۱. بادفر؛ فرفره.۲. سنگریزۀ سفید درخشان.