کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرضیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرضیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: فرضیَّة] farziy[y]e ۱. حدس و گمان.۲. نظریهای دربارۀ یک موضوع علمی متکی بر شواهد و استدلال.
-
جستوجو در متن
-
تئوری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: théorie] te'ori ۱. نظریۀ علمی اثباتنشده که برای تحلیل و بررسی پدیدهها به کار میرود؛ فرضیه.۲. فکر و ایدهای که در چارچوب تحلیلهای ذهنی درست به نظر برسد ولی بهوسیلۀ مشاهدات عینی تایید نشده باشد.۳. [عامیانه] ایدۀ غیرواقعی، خیال...
-
فرض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: فروض و فِراض] farz ۱. آنچه به عنوان واقعیت موجود پذیرفته میشود تا درستی یا نادرستی آن بعداً معلوم شود.۲. فرضیه.۳. (اسم مصدر) تصور.۴. (صفت) واجب.۵. (اسم، صفت) امر لازم و ضروری.۶. آنچه خداوند بر انسان واجب کرده؛فریضه.۷. [قدیمی] نوعی ...