کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سجاده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: سجّادَة] sajjāde پارچه یا فرشی که روی آن نماز بخوانند؛ جانماز.
-
بوریا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: بوریَّة، معرب، مٲخوذ از آرامی] buriyā فرشی که از نی شکافته میبافند؛ حصیر؛ بلاج.
-
کیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kiz فرشی که از پشم یا کرک میمالند؛ ساکیز؛ نمد.
-
حصیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] hasir فرشی که از نی یا برگ درخت خرما بافته شده است؛ بوریا.
-
نخ نما
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) naxna(e,o)mā پارچه یا فرشی که بر اثر کهنگی و فرسودگی پرزهایش رفته و تاروپودش ظاهر شده باشد.
-
پادری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) pādari ۱. پارچه یا فرشی که در میان دربند اتاق بیندازند.۲. سنگی که پای در بگذارند.
-
هفت کار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] haftkār چیزی که در آن هفترنگ به کار رفته باشد: ◻︎ باز فراش چمن یعنی نسیم نوبهار / بر چمن گسترده فرشی از پرند هفتکار (ابنیمین: ۵۵۰).
-
پاانداز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) pā'andāz ۱. آنچه زیر پا بیندازند.۲. فرشی که در درگاه اتاق بیندازند؛ پادری.۳. پیشکش و هدیهای که پیش پای کسی بگذارند.۴. (اسم، صفت فاعلی) [عامیانه، مجاز] کسی که برای دیگران بساط قمار فراهم کند یا واسطۀ عمل منافی عفت بشود.
-
پلاس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پالاس› pa(e)lās ۱. فرشی که از پشم به رنگهای مختلف میبافند و پرز ندارد؛ گلیم.۲. جامۀ پشمی خشن و ستبر که قلندران و درویشان بر تن میکنند: ◻︎ برکنی از شاهد مجلس لباس / اطلس و پوشش پلاساندرپلاس (جامی: مجمعالفرس: پلاس).