کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فدرنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فدرنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹فدوند› [قدیمی] fadrang ۱. کلون.۲. چوب گازران که جامه را هنگام شستن با آن میکوبند.
-
جستوجو در متن
-
فدوند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] fadvand = فدرنگ
-
کابوس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] kābus ۱. حالت خفگی و سنگینی که گاهی در خواب به انسان دست میدهد و شخص خیال میکند که چیزی سنگین بر سینهاش فشار میآورد و نمیتواند تکان بخورد؛ خفتک؛ خفتو؛ بختک؛ برخفج؛ خفج؛ خفجا؛ خفرنج؛ برفنجک؛ درفنجک؛ فرنجک؛ فدرنگ؛ فرهانج؛ کرنجو؛ سکاچه...