کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فتح و ظفر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
فتح الباب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] fatholbāb ۱. = فتح 〈 فتح باب۲. (اسم) [قدیمی، مجاز] آغاز.
-
فتح نامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [قدیمی] fathnāme نامهای حاوی خبر پیروزی که به اطراف کشور فرستاده میشد.
-
جستوجو در متن
-
پیروزبهر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] piruzbahr ۱. با نصیب از فتح و ظفر؛ برخوردار از پیروزی.۲. کامیاب.
-
ویل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] veyl ۱. فتح و ظفر؛ پیروزی.۲. فرصت: ◻︎ لبت سیب بهشت و من محتاج / یافتن را همی نیابم ویل (رودکی: ۵۲۵).۳. پیشدستی و دست یافتن به چیزی.
-
یون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] yun ۱. نمدزین.۲. غاشیه؛ روپوش: ◻︎ از فتح و ظفر بینم بر نیزۀ تو عقد / وز فرّ و هنر بینم بر دیزۀ تو یون (عنصری: ۳۴۳).۳. پول خُرد.