کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
شانه بین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [منسوخ] šānebin فالگیر که از روی استخوان شانۀ گوسفند فال میگیرد؛ فالبین.
-
تشائم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تشاءم، مقابلِ تیمّن و تفٲل] [قدیمی] tašā'om فال بد زدن؛ به فال بد گرفتن.
-
تطیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tatayyor ۱. فال بد زدن؛ به فال بد گرفتن.۲. از پرواز مرغ فال زدن.
-
رمال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] rammāl ۱. رملفروش؛ ریگفروش.۲. کسی که رمل میاندازد و فال میبیند؛ فالبین؛ فالگیر.
-
تفال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tafa''ol ۱. فال زدن.۲. فال نیک زدن و به شگون خوب گرفتن.
-
لجام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] lojām آنچه به آن فال بد میگیرند.
-
عیافت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: عیافة] [قدیمی] 'iyafat فال گرفتن از روی پرواز پرنده.
-
شانه بینی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [منسوخ] šānebini فالگیری با استخوان شانۀ گوسفند.
-
طیره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: طیرَة] [قدیمی] tire فال بد زدن.
-
همایون بخت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] homāyunbaxt آنکه بخت و اقبال خجسته دارد؛ خوشبخت؛ همایونفال.
-
اختربین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) (نجوم) [قدیمی] 'axtarbin ۱. منجم؛ ستارهشناس.۲. فالگیر؛ طالعبین.
-
قارع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] qāre' ۱. کوبنده.۲. کوبندۀ در.۳. فالزننده به قرعه؛ قرعهکشنده.
-
مستسعد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] mostas'ed ۱. کسی که چیزی را به فال نیک بگیرد.۲. آنکه به دنبال سعادت است؛ سعادتجوینده.
-
شگون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شگن› [عامیانه] šogun ۱. فال نیک؛ تفٲل خیر.۲. میمنت و خجستگی.
-
نعاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] no'āb ۱. بانگ کردن کلاغ.۲. (اسم) بانگ کلاغ که به فال بد بگیرند.