کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فاش شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
شیوع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: شُیوع] šo(i)yu' فاش شدن؛ آشکار شدن؛ ظاهر و هویدا شدن.
-
افشا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: افشاء] 'efšā ۱. فاش کردن؛ آشکار کردن.۲. پراکنده ساختن.۳. فاش شدن.
-
انتشار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'entešār ۱. پراکنده شدن.۲. گسترده شدن چیزی.۳. فاش شدن خبر.۴. چاپ و توزیع کتاب، نشریه، مجله، و امثال آنها.
-
شهرت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: شهرة] šohrat ۱. مشهور شدن به بدی و رسوایی یا به نیکی و نیکنامی.۲. (اسم) [عامیانه] نام خانوادگی.۳. [قدیمی] فاش گشتن امری؛ آشکار شدن؛ ظاهر شدن.
-
آشکار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: āškārāk، مقابلِ پنهان] ‹آشکارا، آشکاره› 'āš[e]kār آنچه بتوان آن را با حواس پنجگانه درک کرد؛ نمایان؛ پدیدار؛ پیدا؛ هویدا؛ ظاهر؛ واضح.〈 آشکار شدن: (مصدر لازم) آشکار گشتن؛ نمایان شدن؛ ظاهر شدن.〈 آشکار کردن: (مصدر متعدی)۱. آشک...
-
پنهان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مقابلِ آشکار] penhān ناپیدا؛ پوشیده؛ نهفته؛ مخفی: ◻︎ گناه کردن پنهان بِه از عبادت فاش / اگر خدایپرستی هواپرست مباش (سعدی۲: ۴۶۳).〈 پنهان داشتن: (مصدر متعدی) = 〈 پنهان کردن〈 پنهان ساختن: (مصدر متعدی) = 〈 پنهان کردن〈 پنه...
-
درز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) darz ۱. شکاف؛ چاک؛ شکاف باریک.۲. بخشی از شکاف جامه که دوخته باشند.〈 درز کردن: (مصدر لازم) [عامیانه، مجاز] آشکار شدن و فاش شدن راز یا مطلبی.〈 درز گرفتن: (مصدر متعدی)۱. دوختن درز جامه.۲. [عامیانه، مجاز] کوتاه کردن سخن.