کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فاسد شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
گندیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) gandidan ۱. بدبو شدن.۲. فاسد شدن.
-
تباهیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] tabāhidan ۱. تباه شدن.۲. فاسد شدن.
-
حماقت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: حماقة] hemāqat ۱. بیعقل شدن؛ فاسد شدن عقل و رٲی کسی.۲. کمخردی؛ نادانی؛ بیعقلی.۳. سادهلوحی.
-
حمق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] homq ۱. بیعقل شدن؛ فاسد شدن عقل و رٲی کسی.۲. کمخردی؛ کمعقلی.۳. سادهلوحی.
-
ترشیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) toršidan ۱. ترش شدن؛ ترشمزه شدن.۲. فاسد شدن مواد خوراکی.۳. [عامیانه، مجاز] گذشتن سن دختر مجرد از سن ازدواج.
-
بلبله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: بلبلَة] [قدیمی] balbale ۱. برانگیختن.۲. گروهی را به هیجان آوردن و در آنها ایجاد اندوه کردن.۳. درهم و مخلوط شدن لسانها.۴. فاسد شدن آرا.۵. (اسم) سختی.۶. (اسم) اندوه.
-
پوده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹پود، پده› [قدیمی] pude ۱. کهنه و پوسیده.۲. چوب پوسیده.〈 پوده کردن: [قدیمی] تخمه کردن؛ فاسد شدن غذا در معده که سبب سوء هضم میشود.
-
تخلیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] taxlil ۱. (فقه) فروکردن انگشتان در میان موهای ریش، برای رسیدن آب به موها.۲. [قدیمی] داخل کردن انگشتان دو دست در میان هم هنگام وضو گرفتن.۳. [قدیمی] خلال کردن دندان؛ چیزی از لای دندان درآوردن.۴. [قدیمی] ترش شدن و فاسد شدن آب انگور، یا...