کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غیر محلول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
محلول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] mahlul ۱. (شیمی) مادهای که از حل شدن مادهای دیگر در مایع بهوجود میآید.۲. (صفت) حلشده.
-
زاگاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹زاگآب› (شیمی) [قدیمی] zāgāb مرکب سیاه که با آن مینوشتند؛ محلول زاج سیاه؛ محلول زاگ؛ آب سیاه.
-
تنتور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: teinture] (پزشکی) tantur محلول یک دارو در الکل.
-
لوسیون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: lotion] lo(u)siyon محلول دارویی مایع که روی پوست مالیده میشود.
-
زرتک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] zartak ۱. عصیر گل کاجیره که زردرنگ است.۲. محلول زعفران.
-
بورت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: burette] (شیمی) buret لولۀ شیشهای کوچک و مدرّج، با شیری در قسمت پایین برای جابهجا کردن محلول به اندازۀ معین.
-
تزریق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] (پزشکی) tazriq داخل کردن داروی محلول در زیر پوست بدن یا درون رگ بهوسیلۀ سوزن توخالی؛ آمپول زدن.
-
تنتورید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: teintured’iode] (پزشکی) tantur[i]yod محلول ید و الکل که برای ضدعفونی و التیام روی زخم میمالند.
-
فیبرینوژن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: fibrinogène] (زیستشناسی) fibrinožen پروتئین محلول خون که فیبرین از آن حاصل میشود و عامل انعقاد خون است.
-
مرکورکروم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: mercurchrome] (پزشکی) [منسوخ] merko(u)rkorom دارویی ضدعفونیکننده و از ترکیبات جیوه که محلول آن را روی زخمها میمالند؛ دواگلی.
-
اسیداستیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: acide acétique] (شیمی) 'asid[']asetik مایعی بیرنگ با بوی تند، بسیار ترشمزه، محلول در آب، اتر، و الکل که در داروسازی و صنعت به کار میرود؛ جوهر سرکه.
-
اسیدکربنیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: acide carbonique] (شیمی) 'asidkarbonik گازی بیبو، بیرنگ، اندکی ترشمزه، و ناپایدار که فقط به حالت محلول بهدست میآید و مصرف دارویی دارد.
-
اسیدکلریدریک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: acide chlorhydrique] (شیمی) 'asidkoloridrik گازی اشتعالناپذیر، بیرنگ، با بوی تند، و محلول در آب که به دلیل خاصیت خورندگی برای باز کردن لولههای فاضلاب و پاک کردن رسوبات بهکار میرود؛ جوهر نمک.
-
اسیدلاکتیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: acide lactique] (شیمی) 'asidlāktik اسیدی بیرنگ، بیبو، ترش، محلول در آب و الکل که از شیر بریدۀ ترشیده استخراج میشود و در داروسازی، چسبسازی، نساجی، و دباغی چرم به کار میرود.
-
آلبومین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: albumine] (زیستشناسی) 'ālbomin پروتئین محلول در آب، به رنگ زرد که در سفیدۀ تخممرغ، سرم خون، شیر و بسیاری از بافتهای نباتی و حیوانی وجود دارد.