کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غَفَّارِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
غفار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] qaffār ۱. بسیارآمرزنده؛ آمرزگار؛ آمرزنده و پوشانندۀ گناه.۲. (اسم، صفت) از صفات خدایتعالی.
-
واژههای همآوا
-
غفار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] qaffār ۱. بسیارآمرزنده؛ آمرزگار؛ آمرزنده و پوشانندۀ گناه.۲. (اسم، صفت) از صفات خدایتعالی.
-
قفار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ قَفر] [قدیمی] qefār = قفر
-
جستوجو در متن
-
غفاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] qaffāri غفار بودن.
-
روان آمرز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] ravān[']āmorz ۱. آمرزندۀ روان؛ غفار؛ غفور: ◻︎ بیامرزش روانآمرزی آخر / خدای رایگانآمرزی آخر (نظامی۲: ۱۰۶).۲. (صفت مفعولی) روانآمرزیده؛ مرحوم؛ مغفور