کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غير محتمل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
غیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: غَیر] qeyr ۱. [جمع: اغیار] دیگر.۲. کس دیگر؛ بیگانه.۳. ادات سلب؛ نا (در ترکیب با کلمۀ دیگر): غیرارادی، غیرجایز، غیرخالص، غیررسمی، غیرطبیعی، غیرعادی، غیرعمد، غیرلازم، غیرمٲ کول، غیرمتعظ، غیرمسئول، غیرملفوظ، غیرممکن.〈 غیرِ: (حرف اضافه)...
-
جستوجو در متن
-
محتمل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mohtamal امری که وقوع آن حدس زده شده باشد؛ دارای احتمال.
-
محتمل الضدین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: محتملالضّدَّین] (ادبی) mohtamelozzeddeyn = ابهام
-
توجیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تَوجیه] to[w]jih ۱. آوردن دلیل برای اثبات درست بودن کاری.۲. دلیلی که به این منظور آورده میشود.۳. (ادبی) در قافیه، حرکت ماقبل حرف رَوی اعم از فتحه یا ضمه یا کسره، مثل کسرۀ دال و گاف در کلمۀ دِل و گِل.۴. (ادبی) در بدیع، سخن گفتن به ن...