کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غمخوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غمخوار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] ‹غمخواره› qamxār ۱. کسی که غم و اندوه بهخود راه بدهد.۲. یار مهربان و دلسوز که در غم و غصۀ شخص شریک باشد: ◻︎ پیوند عمر بسته بهمویی است هوشدار / غمخوار خویش باش غم روزگار چیست (حافظ: ۱۴۸).
-
جستوجو در متن
-
غصه گسار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [قدیمی] qossegosār غمخوار.
-
غم آشام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [قدیمی، مجاز] qam[']āšām غمآشامنده؛ غمخوار؛ غمخور؛ آنکه غم و اندوه بخورد: ◻︎ غمآشامان بههم چون جام بخشند / دو عالم را به رشحی کام بخشند (ظهوری: لغتنامه: غمآشام).
-
جگرخوار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] jegarxār ۱. ستمگر؛ ظالم.۲. کسی که غم و اندوه بسیار بخورد.۳. آنکه غم دیگری را بخورد؛ یار غمخوار.۴. مایۀ ناراحتی.۵. دلیر.