کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غله فروش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
غله بوم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [قدیمی] qallebum ملک یا مزرعهای که بیشتر حاصل آن غله باشد.
-
غله خیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] qallexiz ویژگی مزرعهای که محصول غلۀ آن زیاد باشد.
-
غله دان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [قدیمی] qalledān انبار غله.
-
غله دان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹غولکدان› [قدیمی] qol[l]edān = قلک: ◻︎ خانهٴ غولند بپردازشان / در غلهدان عدم اندازشان (نظامی۱: ۱۴).
-
غله زار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [قدیمی] qallezār زمینی که در آن غله بسیار کاشته باشند.