کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غفلتا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غفلتا
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی: غَفلةً] qe(a)flatan ۱. غافلانه.۲. بدون تٲمل؛ بهناگاه.
-
جستوجو در متن
-
علی الغفله
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی: علیالغفلَة] 'alalqe(a)fle غفلتاً؛ ناگاه؛ ناگهانی.
-
ناآگاهان
فرهنگ فارسی عمید
(قید) ‹ناآگهان› [قدیمی] nā'āgāhān ۱. ناگاه؛ غفلتاً.۲. ندانسته.
-
ناآگاه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹ناآگه› nā'āgāh ۱. بیخبر؛ بیتجربه.۲. (قید) ناگاه؛ غفلتاً.
-
ناگهان
فرهنگ فارسی عمید
(قید) nāgahān ۱. غفلتاً؛ بیخبر.۲. بیوقت؛ سرزده؛ ناگاه.〈 ازناگهان: [قدیمی] ناگاه؛ ناگهان؛ غفلتاً: ◻︎ برآساید از ما زمانی جهان / نباید که مرگ آید ازنا گهان (فردوسی: ۲/۲۵۴).
-
هوازی
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [قدیمی] havāzi ناگاه؛ ناگهان؛ بیخبر؛ غفلتاً: ◻︎ به مهمان هوازی شاد گردم / ز بند رنج و غم آزاد گردم (فرخی: ۴۵۳).