کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غساله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غساله
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: غسالَة، مؤنثِ غسّال] qassāle = غسال
-
غساله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: غسالَة] qosāle ۱. آبی که با آن چیزی را شسته باشند.۲. آبی که پس از شستن چیزی از آن خارج شود.۳. آنچه شسته شود از جامه و مانند آن.
-
جستوجو در متن
-
ستا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ سهتا] setā ۱. سه عدد.۲. [قدیمی] = ثلاثه 〈 ثلاثۀ غساله
-
ثلاثه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: ثلاثَة] [قدیمی] salāse سهگانه.〈 ثلاثهٴ غَسّاله: [قدیمی] سه جام شراب که صبح مینوشیدند و آن را شویندۀ فضول بدن و زائلکنندۀ غمها میدانستند؛ ستا؛ سهتا: ◻︎ ساقی حدیث سرو و گل و لاله میرود / واین بحث با ثلاثهٴ غساله میرود (حافظ: ۴...
-
سه گانه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) segāne ۱. تشکیلشده از سه عضو؛ سهتایی.۲. [قدیمی] سه جام شراب که صبح بنوشند؛ ستا و ثلاثۀ غساله: ◻︎ غلام همت آنم که چون نزاری مست / پس از دوگانهٴ ایزد سهگانهای گیرد (نزاری: مجمعالفرس: ۱۶۲۶).