کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غریب الحدیث و القرآن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
غریب دشمن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی، مقابلِ غریبدوست] [قدیمی] qaribdošman آنکه دشمن غریبان باشد؛ دشمن غریب.
-
غریب دوست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] qaribdust آنکه غریبان را دوست دارد؛ دوست غریب؛ غریبپرور؛ غریبنواز.
-
غریب زاده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت مفعولی) [عربی. فارسی] [قدیمی] qaribzāde ۱. فرزند شخص غریب.۲. فرزند کولی.۳. [مجاز] حرامزاده.
-
غریب شمار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) [عربی. فارسی] ‹غریباشمار› qaribšo(e)mār ۱. در شمار غریبان.۲. [قدیمی] = غرشمار
-
غریب وار
فرهنگ فارسی عمید
(قید، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] qaribvār غریبمانند؛ مانند غریبان.