کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غریبانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غریبانه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] qaribāne ۱. درخور غریب: ◻︎ نماز شام غریبان چو گریه آغازم / به مویههای غریبانه قصه پردازم (حافظ: ۶۶۶).۲. (قید) به روش غریبان؛ مانند غریبان.
-
جستوجو در متن
-
مویه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [پهلوی: muyak] muye گریه؛ زاری؛ نوحه: ( نماز شام غریبان چو گریه آغازم / به مویههای غریبانه قصهپردازم (حافظ: ۶۶۶).〈 مویهٴ زال: (موسیقی) [قدیمی] از الحان قدیم ایرانی.〈 مویه کردن: (مصدر لازم) زاری کردن؛ نوحه کردن.
-
قصه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قصَّة، جمع: قِصَص] qesse ۱. ماجرایی واقعی یا خیالی؛ حکایت؛ داستان.۲. خبر؛ حدیث.۳. عریضه.۴. بیان احوال.〈 قصه پرداختن: (مصدر لازم) = 〈 قصه گفتن: ◻︎ نماز شام غریبان چو گریه آغازم / به مویههای غریبانه قصه پردازم (حافظ: ۶۶۶).〈...