کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غرن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غرن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹غرنگ› [قدیمی] qaran ۱. صدای گریه و ناله.۲. گریه و نوحه.
-
واژههای همآوا
-
قرن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: قرون] qarn ۱. واحد اندازهگیری زمان، برابر با صد سال؛ سده.۲. [قدیمی] واحد اندازهگیری زمان، برابر با سی سال.۳. [قدیمی] پارهای از زمان.۴. (زیستشناسی) [قدیمی] شاخ جانورانی مانند گاو و قوچ.
-
قرن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] qaran بالای کوه.