کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غرقهساحل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
غرقه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] qarqe غرقشده و فرورفته در آب؛ غریق: ◻︎ غرقهای دید جان او شده گم / سر چون خم نهاده بر سر خم (نظامی۴: ۶۵۲).〈 غرقه شدن: (مصدر لازم) [قدیمی] فرورفتن در آب و غرق شدن.〈 غرقه کردن: (مصدر متعدی) [قدیمی] فروبردن در آ...
-
ساحل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ سَواحِل] (جغرافیا) sāhel کنارۀ رود یا دریا؛ زمین نزدیک دریا.
-
غرقه گاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] ‹غرقهگه، غرقگاه› [قدیمی] qarqegāh جای غرق شدن.