کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غرض آشنا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
غرض آلود
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) [عربی. فارسی] ‹غرضآلوده› qaraz[']ālud آلوده به غرض؛ دشمنانه.
-
غرض آمیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) [عربی. فارسی] [قدیمی] qaraz[']āmiz آمیخته به غرض؛ غرضآلود: ◻︎ هر نفسی کآن غرضآمیز شد / دوستیای دشمنیانگیز شد (نظامی۱: ۸۶).
-
غرض رانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] qarazrāni به کار بردن غرض؛ غرضورزی.
-
غرض ورزی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] qarazvarzi به کار بردن غرض؛ غرضرانی؛ دشمنی.
-
بی غرض
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] biqaraz آنکه قصد و طمع و خواهشی ندارد.
-
صاحب غرض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] sāhebqaraz دارای غرض؛ مغرض؛ کسی که قصد و غرضی دارد: ◻︎ ز صاحبغرض تا سخن نشنوی / که گر کاربندی پشیمان شوی (سعدی۱: ۵۰).