کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غبغب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غبغب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] ‹غبب› (زیستشناسی) qabqab ۱. گوشت زیر گلو؛ گوشت زیر چانه.۲. تکۀ گوشت آویخته زیرگلوی خروس و گاو.
-
واژههای مشابه
-
سیمین غبغب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] siminqabqab کسی که غبغب سفید مانند نقره دارد.
-
جستوجو در متن
-
غبب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اغباب] [قدیمی] qabab ۱. غبغب؛ گوشت زیر زنخ.۲. تکۀ گوشت آویخته زیر گلوی خروس و گاو.