کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غاص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غاص
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: غاصّ] [قدیمی] qās[s] ۱. کسی که لقمه در گلویش گیر کند و نتواند نفس بکشد.۲. پر؛ انبوه.۳. مکانِ پر از مردم.۴. مرد مفلس.
-
واژههای همآوا
-
قاس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] qās سخت.
-
قاس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] qās ۱. ابرو.۲. ابر.۳. (زیستشناسی) = قورباغه