کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غارتگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غارتگر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] qāratgar کسی که مال مردم را غارت کند؛ غارتکننده؛ تاراجکننده.
-
جستوجو در متن
-
مغیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] moqir غارتگر.
-
یغماگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [ترکی. فارسی] yaqmāgar غارتگر.
-
چپاولچی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [ترکی] [قدیمی] čapāvolči چپاولگر؛ یغماگر؛ غارتگر؛ چپوچی.
-
چپاولگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [ترکی. فارسی] čapāvolgar چپاولچی؛ چپوگر؛ یغماگر؛ غارتگر.
-
غارتگری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] qāratgari عمل غارتگر؛ غارت کردن.
-
نهاب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] nahhāb غارتگر؛ غنیمتبرنده.
-
تاراجگر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) tārājgar غارتگر؛ تاراجکننده.
-
چاپنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [ترکی. فارسی] čāpande آنکه اموال مردم را غارت کند؛ غارتکننده؛ غارتگر.
-
گر
فرهنگ فارسی عمید
(پسوند) gar ۱. دارندۀ شغل و حرفه (در ترکیب با کلمۀ دیگر): آهنگر، خنیاگر، درودگر، زرگر.۲. انجامدهندۀ (در ترکیب با کلمۀ دیگر): ستمگر، غارتگر، فسونگر.
-
ترک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] tork ۱. شعبۀ بزرگی از نژاد سفیدپوست بومی آسیای مرکزی که به زبان ترکی تکلم میکنند.۲. (اسم، صفت) هریک از افراد این نژاد.۳. (اسم، صفت) هریک از افراد با نژادهای دیگر که به زبان ترکی تکلم میکنند: ترک تبریز.۴. (اسم، صفت) از مردم کشور ترکیه....