کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عینی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به عین) [عربی. فارسی] 'eyni ۱. [مقابلِ ذهنی] آنچه با یکی از حواس پنجگانه قابل حس باشد.۲. آشکار؛ هویدا.۳. واقعی؛ حقیقی.
-
جستوجو در متن
-
ذهنی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به ذهن) [عربی. فارسی] zehni ۱. مربوط به ذهن.۲. ایجادشده بهوسیلۀ ذهن.۳. [مقابلِ عینی] جاگرفته در ذهن.
-
وجود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] vojud ۱. یافتن؛ دریافتن.۲. [مقابلِ عدم] هستی.۳. (اسم) جسم و بدن.۴. کائنات؛ عالم هستی.۵. شخص؛ فرد.〈 وجود ذهنی: [مقابلِ وجود عینی] وجود شیء در ذهن.
-
تئوری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: théorie] te'ori ۱. نظریۀ علمی اثباتنشده که برای تحلیل و بررسی پدیدهها به کار میرود؛ فرضیه.۲. فکر و ایدهای که در چارچوب تحلیلهای ذهنی درست به نظر برسد ولی بهوسیلۀ مشاهدات عینی تایید نشده باشد.۳. [عامیانه] ایدۀ غیرواقعی، خیال...