کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عیال گرفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عیال دار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] 'ayāldār = عیالوار
-
صاحب عیال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] sāheb'ayāl عیالمند؛ دارای زن و فرزند.
-
جستوجو در متن
-
تقتیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] taqtir ۱. نفقه را بر عیال تنگ گرفتن؛ عیال و اولاد را در تنگی معیشت قرار دادن؛ در دادن نفقه بخیلی کردن.۲. برانگیختن بوی مانند بوی بریانی، گوشت پخته، استخوان، و بخور.