کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عکس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عکس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'aks ۱. برگرداندن؛ باژگونه کردن؛ وارون کردن.۲. (اسم) صورت شخص، شیء، یا منظرهای که با دستگاه مخصوص عکاسی گرفته میشود.〈 عکسوطرد: (ادبی) در بدیع، آن است که شاعر کلماتی را که در یک مصراع یا نیممصراع آورده در مصراع یا نیممص...
-
واژههای مشابه
-
عکس العمل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'aksol'amal واکنش؛ کار یا حرکتی که کسی در برابر کار یا حرکت کس دیگر انجام میدهد.
-
عکس برداری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] 'aksbardāri عکس برداشتن؛ جهت تصویربرداری؛ فیلم عکاسی؛ فتوگرافی.
-
جستوجو در متن
-
فتوگرام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: photogramme] [منسوخ] fotog[e]rām ۱. ورقۀ عکس.۲. عکس.
-
فتوگراف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: photographe] [منسوخ] fotog[e]rāf عکس.
-
عکاس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [مٲخوذ از عربی] 'akkās کسی که عکس برمیدارد؛ آنکه پیشهاش عکاسی است.
-
منعکس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mon'akes انعکاسیافته؛ عکسپذیرفته؛ برگشته.
-
رتوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: retouche] rotuš دستکاری عکس پس از ظهور؛ اصلاح.
-
آگراندیسمان
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [فرانسوی: agrandissement] 'āgrāndismān بزرگ کردن عکس یا نوشته بهوسیلۀ دستگاه مخصوص.
-
برعکس
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [فارسی. عربی] bar'aks بهعکس؛ برخلاف: فکر نکن آدم خوبی است، برعکس خیلی هم شیاد است.
-
تله فتوگرافی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: téléphotographie] telefotog[e]rāfi طریقۀ فرستادن عکس از مسافتهای دور بهوسیلۀ امواج رادیویی؛ امواج الکتریکی.
-
زینک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: zinc] zink ۱. (شیمی) روی.۲. فلزی که در گراورسازی به کار میرود و روی آن عکس میگیرند.
-
رادیوگرافی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: radiograghie] (پزشکی) rād[i]yog[e]rāfi عکسبرداری از اعضای بدن بهوسیلۀ اشعۀ ایکس برای تشخیص بیماری؛ پرتونگاری.