کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عَوَانٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عوان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] 'avān ۱. هرچیزی که به نیمۀ عمر خود رسیده باشد؛ آن که نه پیر باشد نه جوان؛ میانسال.۲. پاسبان و مٲمور اجرای حکم دیوان قضا و حسبت.۳. شخص فرومایه.
-
واژههای همآوا
-
اوان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'avān وقت؛ هنگام.
-
عوان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] 'avān ۱. هرچیزی که به نیمۀ عمر خود رسیده باشد؛ آن که نه پیر باشد نه جوان؛ میانسال.۲. پاسبان و مٲمور اجرای حکم دیوان قضا و حسبت.۳. شخص فرومایه.