کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عَنَّا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عنا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: عناء] [قدیمی] 'anā ۱. رنج کشیدن؛ سختی دیدن.۲. (اسم) مشقت؛ تعب؛ رنج؛ سختی.
-
واژههای همآوا
-
انا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اناء، جمع: آنیَة، جمعالجمعِ اَوانِی] [قدیمی] 'enā ظرف؛ آوند.
-
آنا
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی] 'ānan ۱. هماندم.۲. بهیکدم؛ در یکلحظه.
-
عنا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: عناء] [قدیمی] 'anā ۱. رنج کشیدن؛ سختی دیدن.۲. (اسم) مشقت؛ تعب؛ رنج؛ سختی.
-
جستوجو در متن
-
کور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی:kōr] kur نابینا؛ کسی که چشمانش معیوب باشد و چیزی را نبیند.〈 کوروکبود: [قدیمی، مجاز]۱. تیرهوتار.۲. نیستونابود.۳. زشت و ناقص.۴. تیرهروزی و محنت: ◻︎ چو فضولی گشت و دستوپا نمود / در عنا افتاد و در کوروکبود (مولوی: ۷۲).
-
تنگنا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تنگنای› tangnā ۱. [مجاز] سختی.۲. [مجاز] فشار: ◻︎ خون خوری در چارمیخ تنگنا / در میان حبس و انجاس و عنا (مولوی: ۳۳۹).۳. [قدیمی] راه تنگ.۴. [قدیمی] تنگی: ◻︎ در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب / یا رب مباد آنکه گدا معتبر شود (حافظ: ۴۵۸).۵. [قدیمی] جای ت...
-
حشو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] hašv ۱. قسمت زائد در هرچیزی.۲. (ادبی) بخش میانی هر مصراع.۳. کلام یا جملۀ زائدی که در میان سخن واقع شود و از حیث معنی احتیاج به آن نباشد.۴. [قدیمی] آنچه با آن درون چیزی را پُر میکردند، مانندِ پشم یا پنبه که میان لحاف یا تشک میکردند: ◻︎ ...