کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عَمَّا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عما
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: عمیٰ] ‹عمی› [قدیمی] 'amā ۱. کوری؛ نابینایی.۲. [مجاز] گمراهی.
-
عما
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عماء] [قدیمی] 'amā ۱. ابر مرتفع.۲. ابر پرباران.
-
واژههای همآوا
-
اما
فرهنگ فارسی عمید
(حرف، قید) [عربی] 'ammā ۱. ادات رفع توهم؛ ولی؛ لیکن: من افتادم ولی طوریم نشد.۲. ادات شرط: من میروم اما تو هم باید بیایی.۳. ادات تٲکید.۴. (حرف) ادات تفصیل: اما از آن که گفته بودی.
-
اما
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اماء، جمعِ اَمَة] [قدیمی] 'emā = امه
-
آما
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ آمودن) ‹آمای› 'āmā ۱. = آمودن۲. آماینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): گوهرآمای، لؤلؤآمای.
-
عما
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: عمیٰ] ‹عمی› [قدیمی] 'amā ۱. کوری؛ نابینایی.۲. [مجاز] گمراهی.
-
عما
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عماء] [قدیمی] 'amā ۱. ابر مرتفع.۲. ابر پرباران.