کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عَشَقه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عشقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عشقَة] (زیستشناسی) 'ašaqe گیاهی با برگهای درشت و ساقههای نازک که به درخت میپیچد و بالا میرود؛ ازفچ؛ غساک؛ نویچ؛ جلبوب؛ دارسج.
-
واژههای همآوا
-
عشقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عشقَة] (زیستشناسی) 'ašaqe گیاهی با برگهای درشت و ساقههای نازک که به درخت میپیچد و بالا میرود؛ ازفچ؛ غساک؛ نویچ؛ جلبوب؛ دارسج.
-
جستوجو در متن
-
لوک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] luk = عشقه.
-
جلبوب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] jalbub = عشقه
-
دارسج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] dārsaj = عشقه
-
بوکند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بوغند› (زیستشناسی) [قدیمی] bukand عَشَقه؛ لبلاب.
-
نویچ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹نیژ، نوج› (زیستشناسی) navič عشقه؛ لبلاب.
-
نیژ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹نویچ› (زیستشناسی) niž عشقه؛ لبلاب.
-
فژغند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [سُغدی. فارسی] ‹فژغنده، فژگند، فرغند، فرغنده› [قدیمی] fažqand ۱. = فژاگن۲. (اسم) (زیستشناسی) = عشقه
-
نوج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹نویچ، نوژ، ناژو› (زیستشناسی) [قدیمی] nuj ۱. درخت کاج.۲. عشقه؛ لبلاب.
-
هرشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) harše ۱. عشقه؛ لبلاب.۲. هر گیاهی که به درخت بپیچد.
-
داردوست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) dārdust هر گیاه پیچنده مانند عشقه که به درخت مجاور خود بپیچد و بالا برود.
-
برسیان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پرسیان، سیان، برسیانا› (زیستشناسی) [قدیمی] barsiyān ۱. گیاهی فاقد شکوفه و گل که در حوالی کوفه میروید.۲. عشقه.