کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عوض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عوض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عِوض، جمع: اَعواض] 'avaz ۱. چیزی که بهجای چیز دیگر داده شود؛ بدل.۲. خلف؛ جانشین.
-
واژههای همآوا
-
عوز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'avaz تنگدستی؛ نیازمندی.
-
جستوجو در متن
-
تعویض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] ta'viz ۱. عوض کردن.۲. عوض دادن.
-
معاوضه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: معاوَضَة] mo'āveze دو چیز را با هم عوض کردن؛ چیزی گرفتن و عوض آن را دادن.
-
تبادل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tabādol با هم عوض کردن؛ بدل کردن؛ معاوضه کردن؛ عوضوبدل گرفتن از هم.
-
اعواض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ عِوَض] [قدیمی] 'a'vāz = عوض
-
بدیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] badil عوض؛ جانشین.
-
مبدل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mobdal عوضشده؛ تبدیلشده.
-
هبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: هبَة، جمع: هبات] ‹هبت› hebe دادن چیزی به کسی بدون عوض؛ بخشش.
-
بئس البدل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] be'salbadal عوض و جانشین بد.
-
مبادله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مبادَلـَة] mobādele با کسی چیزی بدل کردن؛ چیزی عوض چیز دیگر گرفتن.
-
متبدل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] motabaddel تبدیلشونده؛ عوضشونده.
-
مجان
فرهنگ فارسی عمید
(قید، صفت) [عربی] [قدیمی] majjān رایگان؛ بیعوض؛ مفت؛ مجانی.