کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عناد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عناد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'enād ۱. ستیزه کردن.۲. کجروی؛ گمراهی.۳. گردنکشی؛ لجاج؛ ستیزه.۴. [قدیمی] مرتکب خلاف و خیرهسری شدن.〈 عناد ورزیدن: (مصدر لازم) ستیزه کردن؛ لجبازی کردن؛ گردنکشی.
-
جستوجو در متن
-
لج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: لجّ] laj ستیزه کردن؛ پافشاری در مخالفت و عناد.
-
تعاند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] ta'ānod با همدیگر عناد کردن؛ با هم ستیزه کردن.
-
معاندت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: معانَدة] [قدیمی] mo'ānedat ۱. با هم ستیزه کردن؛ عناد کردن.۲. دوری جستن.
-
مکابره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مکابَرَة] [قدیمی] mokābere ۱. اظهار کبر و بزرگی کردن.۲. معارضه و عناد کردن با کسی.۳. قهر و غلبه.
-
ستیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) ‹استیز، استیزه، ستیزه› setiz ۱. جنگوجدال.۲. دشمنی و سرکشی؛ ناسازگاری؛ کشمکش.۳. لجاج؛ عناد.
-
جنون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] jonun ۱. دیوانگی.۲. [مجاز] شیفتگی؛ شیدایی.〈 جنون ادواری: (پزشکی) حالت دیوانگی که گاهگاه در انسان بروز میکند.〈 جنون اطباقی: (پزشکی) حالت دیوانگی همیشگی.〈 جنون اعداد: (پزشکی) نوعی دیوانگی که بیمار وسواس نسبت به اعدا...