کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عملی شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
انجام پذیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) 'anjāmpazir قابل انجام شدن؛ انجامشدنی؛ عملی.
-
معمول
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] ma'mul ۱. عملشده؛ کارشده؛ ساخته شده.۲. (اسم) رسم و عادت.〈 معمول داشتن: (مصدر متعدی) عمل کردن؛ اجرا کردن.〈 معمول شدن: (مصدر لازم)۱. عمل شدن.۲. متداول شدن.〈 معمول کردن: (مصدر متعدی)۱. عملی کردن؛ اجرا کردن.۲. متداول ساخ...