کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علوفة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
علوفه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: علوفَة، جمعِ علف] 'olufe ۱. (زیستشناسی) = علف۲. [قدیمی، مجاز] آذوقه.
-
جستوجو در متن
-
تعلیف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] ta'lif علوفه دادن به چهارپایان؛ خوراک دادن به ستور.
-
هژهار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] hažhār دندان زایدی که در دهان اسب درمیآید و تا آن را بیرون نیاورند نمیتواند علوفه بخورد.
-
علاف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] 'allāf ۱. [عامیانه، مجاز] سرگردان و بیکار.۲. (اسم، صفت) علففروش؛ علوفهفروش؛ کسی که کاه، جو، گندم، زغال، و هیزم میفروشد.