کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
اله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: آلِهَة] 'elāh خدا؛ ایزد؛ معبود.
-
آله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) 'āle = آلک
-
آله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آلوه› (زیستشناسی) 'āloh = عُقاب
-
جستوجو در متن
-
معتل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: معتلّ] mo'tal[l] ۱. (ادبی) در صرف عربی، کلمهای که دارای حرف عله باشد.۲. [قدیمی] بیمار و علیل.
-
سالم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] sālem ۱. درست؛ بیعیب.۲. فاقد بیماری؛ تندرست.۳. در دستور زبان عربی، ویژگی کلمهای که در برابر فا و عین و لام آن حرف عله (واو، الف، ی) نباشد، مانند نصر که حرف عله ندارد.۴. (ادبی) در عروض، ویژگی بحری از شعر که زحاف در آن نباشد.
-
ردف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَرداف] (ادبی) redf در قافیه، حروف علۀ ساکن (الف، واو، ی) پیش از حرف روی، مانند ā در حساب و کتاب، u در شکور و صبور، و i در حسیب و نصیب.
-
اجوف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] 'ajvaf ۱. میانتهی؛ توخالی.۲. (ادبی) در دستور زبان عربی، کلمهای سهحرفی که حرف میانی آن از حروف عله (واو، الف، یا) باشد، مانندِ قول، بیع، و قال.
-
حروف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ حرف] horuf = حَرف〈 حروف روادف: = روادف〈 حروف صفیر: حروف ز، س، ص.〈 حروف عالیات: (تصوف) موجودات یا شئون ذاتی موجود در غیبالغیوب مانند درخت در هسته: ◻︎ ما جمله حروف عالیاتیم مدام / پنهان ز همه به غیب ذاتیم مدام ـ هرچند ...