کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علما پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
علما
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: علماء، جمعِ علیم] 'olamā = عالِم
-
جستوجو در متن
-
ربن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عبری] rabban عنوان علما و پیشوایان مذهبی یهود؛ خاخام.
-
خاخام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عبری (= حکیم)] ‹حاخام› xāxām عنوان علما و پیشوایان مذهبی یهود؛ ربانی؛ ربن.
-
چلبی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] čalabi عنوانی احترامآمیز برای علما، ادبا، و شاهزادگان ترک آسیای صغیر.
-
افندی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی، مٲخوذ از یونانی] 'afandi ۱. آقا.۲. (صفت) [مجاز] صاحب؛ مالک. Δ این کلمه در ترکی عثمانی به طریق احترام به جای کلمۀ آقا به علما و نویسندگان و سایر اشخاص اطلاق شده است.
-
روضه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: روضَة، جمع: ریاض و رَوضات] ro[w]ze ۱. [مجاز] مطالب و اشعاری که در سوگواری و عزاداری بالای منبر میخوانند. Δ مٲخوذ از نام کتاب «روضةالشهدا» تٲلیف ملاحسین کاشفی، از علما و وعاظ دورۀ تیموریان که آن را در سال ۹۰۸ هجری قمری دربارۀ وقای...