کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علاوة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
علاوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: عِلاوَة] 'a(e)lave ۱. افزونی و مازاد از هرچیز؛ اضافه.۲. [قدیمی] اضافه شده؛ افزوده.〈 علاوه کردن: (مصدر متعدی) افزودن؛ اضافه کردن.
-
جستوجو در متن
-
ثالثا
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی] sālesan در مرتبۀ سوم؛ علاوهبر مورد اول و دوم.
-
ثانیا
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی] sāniyan در مرتبۀ دوم؛ علاوهبر مورد اول.
-
وانگهی
فرهنگ فارسی عمید
(قید) vāngahi پس از آن؛ از آن گذشته؛ بهعلاوه.
-
ضمنا
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی] zemnan علاوهبرآن.
-
نوزده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: navazdah] (ریاضی) nuzdah عدد نوزده؛ نُه بهعلاوۀ ده؛ «۱۹».
-
یازده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: yācdah] ‹یانزده› (ریاضی) yāzdah عدد ۱۱؛ ده بهعلاوۀ یک.
-
دوازده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: dvāzdah] ‹دوانزده› (ریاضی) davāzdah عدد اصلی بعد از یازده؛ ده بهعلاوۀ دو؛ ۱۲.
-
کافه رستوران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: café- restaurant] kāferestu(o)rān رستورانی که علاوه بر غذا، چای، قهوه، و مانند آن هم عرضه میشود.
-
متطوع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] motatavve' ویژگی کسی که عبادت یا اعمال نیک علاوه بر فرایض انجام میدهد.
-
نه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: noh] (ریاضی) noh عدد بعد از هشت؛ هشت بهعلاوۀ یک؛ عدد «۹».
-
مددمعاش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] madadma'āš پولی که علاوه بر حقوق به کارمند دولت بدهند برای کمک به زندگی.
-
جز
فرهنگ فارسی عمید
(حرف اضافه) joz ۱. غیراز؛ مگر؛ الا.۲. [قدیمی] علاوهبر.〈 بهجز: (حرف اضافه) جز؛ غیر؛ مگر.
-
نفل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (فقه) nafl عبادتی که واجب نباشد؛ آنچه انسان علاوه بر واجبات و فرایض به جا بیاورد.