کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عطش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عطش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ataš تشنه شدن؛ تشنگی.
-
واژههای همآوا
-
آتش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: ātarš, ātaš] ‹آتیش، آدیش› 'ātaš ۱. آنچه از سوختن چوب یا زغال یا چیز دیگر به وجود میآید و دارای روشنی و حرارت است.۲. [مجاز] گرما؛ حرارت.۳. [مجاز] ناراحتی؛ اندوه.۴. گلوله.۵. [قدیمی] از عنصرهای چهارگانه؛ آذر.۶. [قدیمی] شراب.〈 آت...
-
جستوجو در متن
-
متعطش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mota'atteš بسیارتشنه؛ دارای عطش شدید.
-
ظما
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] zama' تشنه شدن؛ عطش؛ تشنگی.
-
غله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی:غُلَّة، جمع: غَلَل] [قدیمی] qolle عطش شدید؛ تشنگی سخت؛ سختی تشنگی.
-
تعطش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] ta'attoš ۱. اظهار عطش کردن؛ خود را به تشنگی زدن.۲. اظهار اشتیاق کردن به کسی یا چیزی، مانند اشتیاق تشنه به آب.