کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عصببافتشناسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بافت شناسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) (زیستشناسی) bāftšenāsi نسجشناسی؛ قسمتی از علم تشریح که دربارۀ بافتها و یاختههای بدن بحث میکند.
-
عصب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'asb ۱. (ادبی) در عروض، ساکن کردن لام مفاعلتن که تبدیل به مفاعیلن شود.۲. [قدیمی] پیچیدن و تافتن؛ درهم پیچیدن.۳. [قدیمی] بستن؛ محکم کردن.۴. [قدیمی] گرد آوردن.۵. (اسم) [قدیمی] پیچک.۶. (اسم) [قدیمی] عمامه.۷. (اسم) [قدیمی] نوعی جامه...
-
عصب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اعصاب] (زیستشناسی) 'asab رشتههای سفیدی که در تمام بدن پراکنده و به مغز سر متصل است و حس و حرکت بهواسطۀ آنها صورت میگیرد؛ پی.
-
عصب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ عَصَبَة] [قدیمی] 'osab = عُصبه
-
بافت
فرهنگ فارسی عمید
(بن ماضیِ بافتن، اسم مصدر) bāft ۱. بافتن؛ عمل بافندگی.۲. (صفت مفعولی) بافتهشده.۳. (اسم) تاروپود؛ نسج.۴. (اسم) (زیستشناسی) دستهای از یاختهها که در بدن موجودی بههمپیوسته باشند.۵. (اسم) (زیستشناسی) مجموع سلولهایی که شکل و ساختمان آنها شبیه یکدی...
-
بافت برداری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) (پزشکی) bāftbardāri برداشتن قسمتی از بافت بدن انسان یا هر موجود زندۀ دیگر برای آزمایش، تحقیق، و تشخیص نوع بیماری؛ نمونهبرداری.
-
بافت شناس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) (زیستشناسی) bāftšenās کسی که در شناختن بافتهای حیوانی، گیاهی، و آزمایش آنها تخصص دارد؛ نسجشناس.
-
بافت کار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) ‹بافکار› [قدیمی] bāftkār = بافنده
-
استخوان شناسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) (پزشکی) 'osto(e)xānšenāsi علمی که دربارۀ استخوانهای بدن بحث میکند؛ استئولوژی.
-
اندرونه شناسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) (پزشکی) [قدیمی] 'andarunešenāsi علم شناخت اعضای درونی بدن؛ علمی که دربارۀ اعضای درونی بدن بحث میکند؛ معرفةالاحشا.
-
انگل شناسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) (زیستشناسی) 'angalšenāsi علم به احوال موجوداتی که روی پوست یا داخل بدن جاندار دیگر زندگی میکنند؛ طفیلیشناسی.
-
باستان شناسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) bāstānšenāsi علمی که دربارۀ اشیای عتیقه، بناهای قدیمی، و آثار باستانی بحث و تحقیق میکند؛ علم به آثار عتیقه و اشیای باستانی؛ آرکئولوژی.
-
کان شناسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل اسم مصدر) (زمینشناسی) kānšenāsi معدنشناسی؛ علم به اکتشافات و استخراج معادن.
-
قیافه شناسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی. فارسی] qiyāfešenāsi علمی که بهوسیلۀ آن از مشاهدۀ صورت مردم به اخلاق و سیرت آنها پی میبرند؛ فراست.
-
گیاه شناسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) (زیستشناسی) giyāhšenāsi علمی که دربارۀ چگونگی گیاهان مختلف بحث میکند؛ شناختن انواع گیاهان؛ بتانیک؛ معرفةالنبات.