کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عصبي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عصبی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به عصب) [عربی. فارسی] 'asabi ۱. مربوط به عصب؛ مربوط به سلسلۀ اعصاب.۲. ویژگی کسی که زود عصبانی میشود؛ خشمگین.۳. دارای عصبانیت یا فشار روحی: واکنش عصبی.۴. (قید) از روی عصبانیت؛ باحالت خشم.
-
جستوجو در متن
-
عصبانی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی) [عربی] 'asabāni = عصبی
-
کافئین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: caféine] kāfe'in الکلوئیدی که در برگ چای و دانۀ قهوه وجود دارد و محرک سیستم عصبی مرکزی است.
-
کفری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به کفر) [عربی. فارسی] kofri ۱. [مجاز] عصبی؛ خشمگین.۲. مربوط به کفر.۳. [قدیمی] کافر.
-
پاراسمپاتیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: sympathique] (زیستشناسی) pārāsampātik بخشی از دستگاه عصبی خودکار که باعث کاهش فعالیت در قسمتهای مختلف بدن میشود.
-
نوراستنی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: neorasthénie] (پزشکی) norāsteni نوعی بیماری عصبی که با خستگی زیاد، احساس درماندگی و کم شدن تحرک همراه است؛ ضعف اعصاب.
-
نورولوژی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: neurologie] (پزشکی) noroloži بخشی از طب که دربارۀ ساختمان و اعمال دستگاه عصبی و بیماریهای اعصاب بحث میکند؛ عصبشناسی.
-
کلسترول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: cholesterol] (زیستشناسی) kole(o)st[e,o]rol مادهای از جنس چربی که بیشتر در بافتهای عصبی وجود دارد و افزایش آن در خون باعث سخت شدن جدار شریانها و ناراحتیهای قلبی میشود.
-
فلج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [عربی] falaj ۱. (پزشکی) عارضۀ توقف یا مختل شدن حرکت در اعضای بدن بر اثر بیماری عصبی یا عضلانی.۲. (صفت) [عامیانه] مبتلا به این عارضه.
-
سمپاتیک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی: sympathique] ‹سنپاتیک› sampātik ۱. دوستداشتنی؛ جذاب.۲. (اسم) (زیستشناسی) بخشی از دستگاه عصبی خودکار که باعث افزایش فعالیت در قسمتهای مختلف بدن میشود.
-
رعشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: رعشَة] ra'še ۱. (پزشکی) لرزش غیرارادی اندامها ناشی از بیماریهای عصبی.۲. [قدیمی] عجله؛ شتاب.۳. [قدیمی] لرزش؛ لرزه.
-
صرع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (پزشکی) sar' نوعی بیماری عصبی که با تشنج، احساس درد، خفگی، سستی در اعضای بدن، و حرکات غیرارادی بروز میکند.
-
الکلیسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: alcoolisme] 'alkolism ۱. مصرف پیوسته خمر؛ اعتیاد به الکل.۲. (اسم) (پزشکی) اختلال در دستگاههای عصبی و گوارشی در اثر معتاد شدن به نوشابههای الکلی؛ مسمومیت الکلی.
-
سیفلیس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: syphilis] (پزشکی) siflis بیماری واگیردار، موروثی، و مقاربتی که بهوسیلۀ زخمهای روی آلت تناسلی مشخص میشود و دردهای مفصلی، اختلالهای عصبی و ریوی، فلج، کری، و کوری از عوارض آن میباشد؛ سیفیلیس؛ کوفت.