کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عروج عیسی به اسمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
عیسوی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به عیسی) [عربی: عیسویّ] 'isavi ۱. پیرو حضرت عیسی مسیحی؛ نصرانی.۲. [قدیمی] مربوط به عیسی.
-
ناصری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به ناصره، شهری در شمال فلسطین و موطن حضرت عیسی) [عربی: ناصریّ] nāseri از عناوین حضرت عیسی.
-
سوزن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: sūčan] ‹سویزن› suzan ۱. میله فلزی کوچک نوکتیز که ته آن سوراخ دارد و برای دوختن پارچه یا چیز دیگر به کار میرود؛ درزن؛ دوزنه؛ دوزینه.۲. (پزشکی) [عامیانه] آمپول.۳. وسیلهای که با آن در تقاطعهای راهآهن مسیر حرکت قطار را عوض میکنند.&la...
-
مسیحایی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به مسیحا [= حضرت عیسی]) [معرب. فارسی] masihāy(')i ۱. مربوط به مسیح.۲. [مجاز] پاک.
-
مسیحی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به مسیح [= حضرت عیسی]) [معرب. فارسی] masihi ۱. معتقد به دین مسیح.۲. (صفت نسبی) مربوط به مسیحیت: کشورهای مسیحی.۳. (اسم) (موسیقی) گوشهای در آواز افشاری.
-
نصرانی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به ناصره، شهری در شمال فلسطین و موطن حضرت عیسی) [عربی: نصرانیّ، جمع: نصارا] nasrāni پیرو دین مسیح؛ مسیحی؛ عیسویمذهب.
-
چلیپا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [آرامی] čalipā = صلیب۱. دو چوب متقاطع به شکل ┼ که در روم باستان برای اعدام محکومین استفاده میشد؛ چلیپا.۲. نمادی به شکل ┼ که به اعتقاد مسیحیان عیسی را به آن آویختهاند و نزد آنان مقدس شمرده میشود؛ چلیپا.۳. [مجاز] زلف معشوق.۴. هر نقش یا طرح به...
-
بتول
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] bātul ۱. زنی که از دنیا بریده و به خدا پیوسته.۲. زنی که از ازدواج خودداری میکند.۳. پارسا؛ پاکدامن.۴. (اسم) لقب فاطمه بنت محمدبن عبدالله.۵. (اسم) لقب مریم مادر عیسی.
-
یسوعی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به یسوع، عیسی(ع)، اسم) [عربی] ‹یسوعیان› yasu'i ۱. شاخهای از فرقۀ کاتولیک که اهمّ عقاید آنها عبارت است از تقوا، فقر، و اطاعت از پاپ.۲. هریک از پیروان این فرقه.
-
صلیب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از آرامی] salib ۱. دو چوب متقاطع به شکل که در روم باستان برای اعدام محکومین استفاده میشد؛ چلیپا.۲. نمادی به شکل که به اعتقاد مسیحیان عیسی را به آن آویختهاند و نزد آنان مقدس شمرده میشود؛ چلیپا.۳. [مجاز] زلف معشوق.۴. هر نقش...
-
پیغمبر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) peyqāmbar ۱. هر شخصی که خداوند او را با الهام، وحی، و یا بهواسطۀ فرشته خبر دهد و اوامر خود را به او برساند و یا او را برای راهنمایی خلق به راه راست مبعوث کند؛ پیغامبر؛ پیامبر؛ پیمبر.۲. آنکه پیغامی از طرف کسی برای دیگری ببرد. &Delta...
-
تقویم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] taqvim ۱. تقسیم اوقات به دورهها و مقیاسهای معین.۲. (اسم) دفترچه یا ورقۀ کاغذ که در آن حساب روزها و ماهها را چاپ میکنند؛ گاهنامه.۳. [قدیمی] راست کردن؛ کجی چیزی را راست کردن.۴. [قدیمی] قیمت کردن؛ بهای جنسی را معین کردن؛ ارزیابی.&l...
-
مرغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: morv] (زیستشناسی) morq ۱. جانوری از خانوادۀ ماکیان که برای استفاده از گوشت یا تخمش پرورش مییابد؛ مرغ خانگی.۲. پرنده.〈 مرغ استخوانخوار:۱. عقاب شکاری.۲. هما.〈 مرغ انجیرخوار: (زیستشناسی) پرندهای از راستۀ گنجشکان که انگور و ا...